شترمرغ

 

 

شترمرغ روی تخت دراز کشیده بود و جزئیات بیماری چند شخصیتیش رو برای روانکاو توضیح می داد:

... بالاخره من کی ام؟ مرغ ام؛ پرنده؟ شترم؛ باربر؟ نه به خدا؛ من اصلا یه چیز دیگه ام. حالا اگه اینو بگم همه چپ چپ نیگام می کنن که یارو رو باش. فکر کرده ما هالوییم...

چیه؟ چرا چپ چپ نیگا می کنی؟

روانکاو با بی حوصله گی سرش رو خاروند و گفت: پسر جان تو بیماری وسواس و بدگمانی داری، نه چند شخصیتی. این قدر هم به فکر تجزیه تحلیل اسمت نباش. کسی هم چپ چپ نیگا نکرد؛ سرت رو بنداز پایین زندگیت رو بکن. 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد