دودنامه

در قبیله سرخپوست‌ها دو تا دلداده زندگی می‌کردند به نام‌های «نیمه‌ءتاریک‌ماه» و «زَهره‌ءشیر». هر وقت زهرهء‌شیر برای یک لقمه شکار به آن‌سوی رودخانه می‌رفت نیمهءتاریک‌ماه با کلی دردسر آتش بزرگی درست می‌کرد و با دود به زهرهءشیر علامت می‌داد:  

یک حلقه دود یعنی سلام.  

دوتا یعنی دوستت دارم.  

سه تا یعنی دلم تنگ شده  

.  

پنجاه تا یعنی خدانگهدار!


و آن‌وقت زهرهءشیر درحالی که پاهایش را دراز کرده بود با خیال راحت چپق‌اش را روشن می‌کرد و با یک حلقه دود علامت می داد که یعنی:  

«من هم، همه این ها که گفتی!» 

نظرات 11 + ارسال نظر
علی اشرفی سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:37 ب.ظ http://dokkan.blogsky.com



یه سری به ما بزن. مطلبی دارم در باره‌ی برنامه ۹۰ و فردوسی‌پور. بخوانید و دعاگو باشید.

التماس دعا.

محمد قادرپور چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:49 ب.ظ http://www.helmapoem.blogfa.com

با سلام
واقعن مطلب جالب
پس واسه همینه که خداحافظی خیلی سخته !

موفق باشید

ناردیس جمعه 18 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:37 ب.ظ http://acupofblackeye.persianblog.ir

سلام
می دونم ممکنه این جور تعریف کردن ها رو به حساب تعریف های صدتا یه غاز یه رهگذر هیجان زده بذاری اما به هر حال فکر می کنم داستان هات خیلی خلاقانه نواورانه و شبیه داستان های واقعی هستن ...همین...مرسی که خوندمشون...

سید جمعه 30 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:38 ق.ظ http://parhampireh.blogfa.com

سلام نرگس خانم
وبتون رو دیدم .دست مریزاد
خوشحال میشم با داستانک هایم
میزبان نگاه مهربونت باشم.
بدرود

مجید سیدین خراسانی چهارشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:24 ب.ظ http://filmstory.blogfa.com

به روزم . سری بزنید خوشحال میشم سلام آقای رئیس جمهور داستانی از مجید خراسانی

نظام الدین مقدسی دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:46 ب.ظ http://rep2.blogfa.com

درود


با مقاله ای با عنوان ( زیبایی و لذت در متون ادبی وبلاگ نویسی ) به روز هستم . امیدوارم با خوانش و نظراتتان این متن ناتمام را به چالش بکشید .

مرتضی توکلی سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:23 ب.ظ

بیا این هم نظر
نگی برام نظر نمی‌ذاره

داستان‌گو یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:26 ب.ظ http://www.DASTANGOO.com

داستانک‌های این صفحه‌تان را خواندم و از چندتایی‌شان خوشم آمد/ مجسمه مثلن/.

قرتشت دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ق.ظ http://ghortosht.blogfa.com

سلام.
داستانک تان جالب بود جدید بود .
اما کمی بی انصافی بود.معمولا برعکس است.
موفق باشین.

آزاده و آتیلا یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:52 ق.ظ

سلام.من عاشق دودنامت شدم.هردفعه بیام پای کامپیوتر اول یک دور دودنامتو میخونم تا ویندوزم بالا بیاد.دوستت دارم

مرتضی طاهری دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:48 ب.ظ http://www.shabanehhaasheghaneh.blogfa.com

هرچه دارم پایین تر میرم دارم بیشتر از دستت کفری میشم
تو که انقدر خوب میتونی بنویسی چرا کارای جدیدت انقدر بی بخارن ؟ پس رفت کردی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد