استراتژی

 

 

وقتی مادر، مرا با زانوی زخمی و چشم ورم کرده دید، خیلی سعی کرد که خودش را کنترل کند. اما به هر حال با صدایی شبیه لولای روغن نخورده، جیغ بارانم کرد: (( با کی دعوا کردی؟ سر چی؟ کجا؟ صد‌بار نگفتم...؟ )) و ((...)). سعی کردم توضیح بدهم که من دعوا را شروع نکرده‌ام اما بی‌فایده بود. و تمام مدتی که مادر، زخم زانویم را تمیز می‌کرد، از این همه،  چرا؟ با کی؟ چطور؟ و کجا؟  چیزی را از قلم نیانداخت. 

وقتی کارش تمام شد، شنیدم که ادامه بازجویی را به پدر سپرد. پدر به سختی چشم از تلویزیون برداشت و گفت: (( ببین پسرم! مادرت همیشه، درست می گوید. اما اگر تو دعوا را شروع نکرده بودی نباید می‌ایستادی و مثل توپ فوتبال، لگد می خوردی.)) بعد دوباره چشم به تلویزیون دوخت و ادامه داد: ((‌ امروز که گذشت. برای از حالا به بعدت می گویم. یادت باشد؛ لگد، از مشت، کاری‌تر است.))

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
خلیل رشنوی چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:41 ب.ظ http://bomb1.blogfa.com

سلام دوست من
پری پشت دیوار
دعوتید به خواندن این داستان کوتاه.
www.bomb1.blogfa.com

مهدی رضائی شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:44 ق.ظ http://www.stop4story.blogfa.com

با سلام.انجمن داستانی چوک به روز است منتظر نقدهای خوب شما دوستان هستیم.

مصطفا فخرایی پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:13 ب.ظ http://ghesseh.blogfa.com

سلام دوست عزیز!
با سه داستانک به روزم و چشم به راه نقد و نظر ارزنده تان.

علی اشرفی شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 03:19 ب.ظ http://dokkan.blogsky.com

با بچه‌های داستانک

نظر تو بگو:


۱) چهارشنبه عید فطر
۲) پنج شنبه
۳) جمعه

۱-- تهران. دفتر بلاگ‌اسکای
۲-- تهران. پارک جمشیدیه
۳-- تهران. هرجای دیگه که پیشنهاد باشه.

پنجشنبه. دفتر بلاگ سکای.

خلیل رشنوی سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:22 ق.ظ

با سلام
دومین شماره زاگرس استوری منتشر شد. منتظر قدم های شما هستیم.
www.zagrosstory.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد