از یه متخصص نازایی وقت گرفته بودیم. گفته بودن دکتر فوق العاده ایه.
هنوز روی صندلی ننشسته بودیم که گفت: ایراد از کدومتونه؟
خیلی تو ذوقم خورد. فکر کردم این ادبیات یه دکتره یا خاله زنک های فامیل؟
گفتم: من!
ادامه داد: باید یه کورتاژ تشخیصی، بشی.
همسرم گفت: هر جور تو بخوای. اصلا مجبور نیستی.
گفتم: دکتر احمق!
هشت ماه بعد دخترم رو به دنیا آوردم. کورتاژ تشخیصی می تونست اونو از ما بگیره.