بت پرست

 

 

نوح گفت: تنها، کسانی باقی خواهند ماند که به خدای یکتا ایمان آورده و این وعده الهی را جدی بگیرند. سپس از هر حیوان یک جفت، نر و ماده را گرد هم آورد و همراه با ایمان آورندگان در کشتی جای داد.

در این میان، مردی مردد، در حالی که بت کوچکی را زیر پیراهن خویش پنهان کرده بود، پا به کشتی گذاشت.

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
سروش شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:33 ب.ظ http://lack.blogsky.com

سلام واقعا لذت بردم
خیلی جالب بود
راستی نرگس خانوم ندیده بودیم کسی پول واسه کسی آرزو کنه
آپم

هپلی یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:33 ب.ظ http://happali.blogsky.com

سلام همسایه

سال نو مبارک

راستی یه چیزه جالب به ذهنم رسید وقتی پستتو خوندم !

اگر الان می خواستی سوار کشتی نوح بشی ! چی با خودت می بردی ؟

نظرت چیه بعد از اینکه خودت جواب دادی به این سوال ٬ تو بلاگه داستانک هم بپرسی ؟

۱- راستش رو بخوای اون آدم خود منم! مواقعی که مطمئن نیستم، احتیاط می کنم. اگه تو همون شرایط بودم، بت کوچیکم رو می بردم. حالا یا طوفان می شد یا نمی شد. ولی اگه همین آدم الان بودم دفتر چه ای که توش داستانک می نویسم رو می بردم ؛)
۲- موافقم.

علی اشرفی سه‌شنبه 13 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ق.ظ


پیرو گفتگوی حضوری . . .

چند روز است که این داستانک فکرم را مشغول کرده.

به نظرم شاهکار است.

راستی من نمی‌دونم چه‌طوری می‌تونم در داستانک بنویسیم.

وبلاگم را درست کردم. اسمش چاهکن است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد