درس اول

 

 

پرسید: رودکی رو می شناسی؟

گفتم: آره!

گفت: کی بوده؟

گفتم: خوب، شاعر بوده دیگه!

گفت: دیگه، ازش چی می دونی؟

هیچ چیز دیگه ای نمی دونستم!

پرسید: فردوسی رو چی؟

گفتم: آره بابا!!!

گفت: حتما فقط اسم فردوسی رو بلدی!؟... می تونی یه بیت از شاهنامه رو بخونی؟

گوشام قرمز شدن... نمی تونستم!!!

گفت: مولوی رو چطور؟... حافظ؟...

کاملا غافلگیر شده بودم.

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
سروش شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:53 ب.ظ http://lack.blogsky.com

خوشحالم که اومدی
جسارت چرا لطف میکنید
منم سنگ که نیستم که تغییر نکنم
مطمئنا من هم بعد از یه سال کلی تغییر میکنم
از آرزوهای خوبت هم ممنون
راستش خیلی با نظرت موافقم

سروش شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:56 ب.ظ http://lack.blogky.com

راستش من هم زیاد نمیدونم
فکر کنم زیاد مهم هم نیست
یا زیاد ضروری نیست
راستش من از نوشته های کوتاه که سریع منظورشونو میرسونن خوشم میاد برای همین من هم از نوشته هات لذت بردم
امیدوارم بعدا هم بیام اینجا

خوشحال می شم و ممنون.

سروش شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 06:02 ب.ظ http://lack.blogsky.com

دیدی چقدر زود اومدم
اینهو سنجد
آپکی کردم

سروش سه‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:16 ب.ظ http://lack.blogsky.com

سلام نرگس خانوم
سال نو مبارک
با بهترین آرزوها برای تو
با یه شعر توپ آپم

امید چهارشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:50 ب.ظ http://www.s-p-r.blogsky.com

سلام به نر گس عزیز با داستانهای به شدت کوتاهش. انشاا... که سلامتید.سال ۸۶ سال قشنگی بود برام چون با اشخاص فهیمی چون شما آشنا شدم. خوشحالم . عید سعید نوروز را به شما و خانواده محتر م تبریک عرض می کنم امید وارم سالی پر از برکت و توفیق داشته باشی.....
از فرشته ها انتظاری جز دعای خیر سر سفره ۷ سین نمی ره . یادت نره...
یا علی مرتضی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد