مجسمه

 

 

مجسمه‌ساز از داربست پایین آمد. پادشاه به مجسمهء غول‌پیکرش خیره شد و با حیرت گفت: «آفرین استاد! شباهت بی وصفی با من دارد. فقط احساس می‌کنم بینی‌اش کمی از بینی من بزرگتر است.» 

اظهار نظر احمقانهء پادشاه فقط برای چند لحظه وقت مجسمه‌ساز را می‌گرفت. بنابر‌این دوباره از داربست بالا رفت و تظاهر کرد که با چکش به قلم ظربه می‌زند و کمی خاک سنگ را از روی بینی مجسمه پایین ریخت. پادشاه فریاد زد: «کافیست! کافیست!» 

مجسمه‌ساز از داربست پایین آمد. پادشاه گفت: «نه، استاد! حالا احساس می‌کنم خیلی کوچک شد.» 

 

 

نظرات 20 + ارسال نظر
علی اشرفی شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:27 ب.ظ http://dokkan.blogsky.com

آخ گفتی. آخ گفتی!
روزی ۱۰ مرتبه این اتفاق می‌افته که مشتری نشسته کنار دستم و کاری که می‌خواهد رو انجام نمی‌دم بعد خودش می‌گه خوب شد!
گاهی هم کاری رو که می‌خواد انجام می‌دم، می‌گه نه همونی که شما تشخیص می‌دادی بهتر بود!!
گاهی هم کاری رو که انجام دادم « آن دو » می‌کنم، می‌گه آهــــــــــــــــــــا ! الآن بهتر شد !!!
گاهی هم یک توصیه احمقانه می‌کند و وقتی من اجرا می‌کنم شاکی می‌شود که ای بابا ! من که اینو نگفتم ! ! !
گاهی هم یک توصیه احمقانه می‌کند و وقتی من اجرا می‌کنم با خوشحالی احمقانه می‌پرسد: ((بهتر نشد؟ نه؟ جدی می‌گم خیلی بهتر شد. نظر شما چیه؟)) و وقتی من به جای پاسخ دادن فقط سرم را تکان می‌دهم باز هم شاکی می‌شود.

خلاصه می‌خواستم بگویم ما این پادشاه‌ها زیاد داریم.

التماس دعا.

[ بدون نام ] شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:39 ب.ظ

چه بی مزه!!!

مهدی رضائی چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.stop4story.blogfa.com

انجمن داستانی چوک به روز است منتظر نظررنجه های شما عزیزان هستیم.

انتشارات اشک - پارسامقام شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:35 ب.ظ

با درود به شما نویسنده ی گرامی

انتشارات اشک در بخش ویژه ی داستان های کوتاه خود، اقدام به چاپ کتاب از آثار برجسته ی نویسندگان نموده است. نحوه ی انتخاب داستان ها از طریق بازخوانی و بررسی آثار، توسط هیات تحریریه می باشد. انتشارات اشک در بخش « داستان های کوتاه »، صمیمانه از شما دعوت به عمل می آورد تا با ارسال آثار خود، ما را همراهی نمایید. بدیهی است که داستان های منتخب از آثار شما در این مجموعه به چاپ خواهد رسید.
جهت دریافت اطلاعات بیش تر می توانید:
به نشانی الکترونیکی ما Ashkstory@yahoo.com در این بخش ( داستان های کوتاه ): پیام فرستاده و یا
از طریق تماس با شماره همراه 09127165773 (مژگان پارسامقام؛ مسوول بخش مربوطه ) و یا
شماره تلفن دفتر نشر اشک ( بخش داستان های کوتاه ) 88801274 و صحبت با مسوول آن، آمادگی خود را اعلام نمایید.
توجه ! خواهشمند است در این مورد فقط با خانم پارسامقام صحبت فرمایید چون سایر همکاران در بخش های دیگر مسوولیت دارند و نمی توانند جوابگوی شما باشند.
در صورتی که مایل هستید لطفا با ما تماس بگیرید تا فرم « شناسنامه ی نویسنده و داستان » برای شما ارسال گردد و با تکمیل و ارسال مجدد این فرم به دفتر انتشارات اشک، بخش داستان های کوتاه می توانید به جمع نویسندگان ما بپیوندید و داستانهای ارسالی شما مورد بررسی برای چاپ در مجموعه کتابهای ما قرار گیرد.

با نهایت سپاس
پارسامقام


سونهوا پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ب.ظ http://seodong.blogsky.com

دوست عزیز سلام خوشحال میشم که به وبلاگ من سر بزنی

خلیل رشنوی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 06:08 ب.ظ http://bomb1.blogfa.com

با سلام
دعوتید به خواندن این دو مطلب:
1.نامه ای به حبیب احمد زاده
2.شباهت انصار حزب الله و نابینایان آمریکا

مصطفا فخرایی یکشنبه 28 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:27 ب.ظ http://ghesseh.blogfa.com

سلام دوست عزیز!
داستانک زیبایی است.
با یک داستانک به روزم و منتظر نقد و نظر ارزنده تان.
شاد و سربلند!

سیامک احمدی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:16 ب.ظ http://delnamak55.blogfa.com

سلام نرگس جان
داستان کوتاه کوتاه زیبایی بود و طنز جالبی را به همرا داشت و به ظرافت رندی و بی عقلی شاهانه را به نمایش گذاردی
تبریک می گم
به کحلبه من هم بیا
اگه تبادل لینک می کنی بگو

رهی جمعه 3 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:21 ب.ظ http://rahianeh.blogspot.com

سلام
این داستانت را می خواهم به فرانسوی ترجمه کنم و اول تزم بگذارم، بلافاصله بعد از تشکر از استاد هام.

مهدی رضایی شنبه 4 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:40 ب.ظ http://stop4story.blogfa.com

انجمن داستانی چوک با داستان خاطرات یک هرزه به روز است. منتظر نقد های خوب شما دوستان هستیم.

مهدی رضایی شنبه 11 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:45 ب.ظ http://stop4story.blogfa.com

سلام انجمن داستانی چوک به روز است . نظر رنجه بفرمایید.[گل][نیشخند]

سونهوا دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ب.ظ http://seodongyo.blogfa.com

دوست عزیز من قبلان هم برات نظر گذاشتم ولی به وبلاگم سر نزدی من این وبلاگ را درست کردم به این سر بزن

مصطفا فخرایی جمعه 24 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:40 ب.ظ http://ghesseh.blogfa.com

سلام دوست عزیز!
زیبا و خواندنی.لذت بردم.
با یک داستان به روزم و منتظر نقد ارزنده تان.
شاد و سربلند!

محمد قادرپور یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 05:32 ب.ظ http://www.helmapoem.blogfa.com

با سلام
داستانک شما شروع و موضوع خوبی دارد . یعنی جا دارد که یه پایان بندی خوبی داشته باشد ولی مثل اینکه شما خواننده را بیخودی دنبال داستانک کشوندید . چون داستانک تنها حسن خوبی آن که یه داستانک را قوی جلوه می کند را از دست دادید اون هم پایان بندی داستانکتون است . به نظر پایان بندی داستانک شما خیلی ساده و _معذرت می خوام_ یه جور جک تعریف کردن باشد

من را به ختطر تندرویهایم ببخشید .چون من تنها کاری بود که از شما خونده بودم .
موفق باشید .

نظام الدین مقدسی یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:02 ب.ظ http://nezzaam.blogfa.com

با دورود

معمول این است که نویسندگان را تشویق کنیم . اما من معمولا این کار را نمی کنم . در خصوص داستان شما در یک جمله می نویسم که بسیار تاسف بار بود . نه از لحاظ محتوا بلکه فرم داستانتان داستانکی نیست . دلایلم :
۱- داستانک غافلگیری دارد که در این داستان احساس نمی شود
۲ - داستانک به موضوعات حاشیه ای نمی پردازد که در اینجا شما پرداخته اید و انگار میخواهید جزئیات را هم تعریف کنید
۳ - داستانک پیام ندارد بلکه یک غافلگیری بزرگ دارد اینجا به جای غافلگیری فقط به محتوا و پیام و اندرز داستان توجه شده است . مثل داستان و راستان مطهری مرحوم
۴ - غلط املایی را جدی بگیرید . مخاطب گیر می دهد . حد اقل من
۵ - داستان شما را نمیتوان داستانک خواند چون بیشتر به خلاصه ی یک داستان بلند شبیه است .

مهدی رضایی جمعه 15 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:57 ب.ظ http://stop4story.blogfa.com

با سلام انجمن داستانی چوک با داستان آدم های خاص روزهای خاص منتظر نقدهای خاص شماست.

مصطفا فخرایی سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 05:10 ب.ظ http://ghesseh.blogfa.com

سلام دوست عزیز!
با یک داستان به روزم و منتظر نقد و نظر ارزنده تان.
شاد و سربلند!

محمدرضا سبزواری جوزانی یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:16 ب.ظ http://birahetahonar.blogfa.com

سلام دوست عزیز و نویسنده خوب
به احترام خالد حسینی با چند خطی به روزم...
روی داستانهام خوشحال میشم اسم و نظر شما رو داشته باشم

مهدی چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

لطفا تا اون بالایی این سایز دماغ من و هم درست کن مرسی

دماغ‌ات هیچ اشکالی نداره.

مرتضی طاهری دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:50 ب.ظ http://www.shabanehhaasheghaneh.blogfa.com

اظهار نظر احمقانه گند زده به داستان برش دار
خوب بود به جای من در دیالوگ شاه از ما استفاده کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد