مجسمهساز از داربست پایین آمد. پادشاه به مجسمهء غولپیکرش خیره شد و با حیرت گفت: «آفرین استاد! شباهت بی وصفی با من دارد. فقط احساس میکنم بینیاش کمی از بینی من بزرگتر است.»
اظهار نظر احمقانهء پادشاه فقط برای چند لحظه وقت مجسمهساز را میگرفت. بنابراین دوباره از داربست بالا رفت و تظاهر کرد که با چکش به قلم ظربه میزند و کمی خاک سنگ را از روی بینی مجسمه پایین ریخت. پادشاه فریاد زد: «کافیست! کافیست!»
مجسمهساز از داربست پایین آمد. پادشاه گفت: «نه، استاد! حالا احساس میکنم خیلی کوچک شد.»
آخ گفتی. آخ گفتی!
روزی ۱۰ مرتبه این اتفاق میافته که مشتری نشسته کنار دستم و کاری که میخواهد رو انجام نمیدم بعد خودش میگه خوب شد!
گاهی هم کاری رو که میخواد انجام میدم، میگه نه همونی که شما تشخیص میدادی بهتر بود!!
گاهی هم کاری رو که انجام دادم « آن دو » میکنم، میگه آهــــــــــــــــــــا ! الآن بهتر شد !!!
گاهی هم یک توصیه احمقانه میکند و وقتی من اجرا میکنم شاکی میشود که ای بابا ! من که اینو نگفتم ! ! !
گاهی هم یک توصیه احمقانه میکند و وقتی من اجرا میکنم با خوشحالی احمقانه میپرسد: ((بهتر نشد؟ نه؟ جدی میگم خیلی بهتر شد. نظر شما چیه؟)) و وقتی من به جای پاسخ دادن فقط سرم را تکان میدهم باز هم شاکی میشود.
خلاصه میخواستم بگویم ما این پادشاهها زیاد داریم.
التماس دعا.
چه بی مزه!!!
انجمن داستانی چوک به روز است منتظر نظررنجه های شما عزیزان هستیم.
با درود به شما نویسنده ی گرامی
انتشارات اشک در بخش ویژه ی داستان های کوتاه خود، اقدام به چاپ کتاب از آثار برجسته ی نویسندگان نموده است. نحوه ی انتخاب داستان ها از طریق بازخوانی و بررسی آثار، توسط هیات تحریریه می باشد. انتشارات اشک در بخش « داستان های کوتاه »، صمیمانه از شما دعوت به عمل می آورد تا با ارسال آثار خود، ما را همراهی نمایید. بدیهی است که داستان های منتخب از آثار شما در این مجموعه به چاپ خواهد رسید.
جهت دریافت اطلاعات بیش تر می توانید:
به نشانی الکترونیکی ما Ashkstory@yahoo.com در این بخش ( داستان های کوتاه ): پیام فرستاده و یا
از طریق تماس با شماره همراه 09127165773 (مژگان پارسامقام؛ مسوول بخش مربوطه ) و یا
شماره تلفن دفتر نشر اشک ( بخش داستان های کوتاه ) 88801274 و صحبت با مسوول آن، آمادگی خود را اعلام نمایید.
توجه ! خواهشمند است در این مورد فقط با خانم پارسامقام صحبت فرمایید چون سایر همکاران در بخش های دیگر مسوولیت دارند و نمی توانند جوابگوی شما باشند.
در صورتی که مایل هستید لطفا با ما تماس بگیرید تا فرم « شناسنامه ی نویسنده و داستان » برای شما ارسال گردد و با تکمیل و ارسال مجدد این فرم به دفتر انتشارات اشک، بخش داستان های کوتاه می توانید به جمع نویسندگان ما بپیوندید و داستانهای ارسالی شما مورد بررسی برای چاپ در مجموعه کتابهای ما قرار گیرد.
با نهایت سپاس
پارسامقام
دوست عزیز سلام خوشحال میشم که به وبلاگ من سر بزنی
با سلام
دعوتید به خواندن این دو مطلب:
1.نامه ای به حبیب احمد زاده
2.شباهت انصار حزب الله و نابینایان آمریکا
سلام دوست عزیز!
داستانک زیبایی است.
با یک داستانک به روزم و منتظر نقد و نظر ارزنده تان.
شاد و سربلند!
سلام نرگس جان
داستان کوتاه کوتاه زیبایی بود و طنز جالبی را به همرا داشت و به ظرافت رندی و بی عقلی شاهانه را به نمایش گذاردی
تبریک می گم
به کحلبه من هم بیا
اگه تبادل لینک می کنی بگو
سلام
این داستانت را می خواهم به فرانسوی ترجمه کنم و اول تزم بگذارم، بلافاصله بعد از تشکر از استاد هام.
انجمن داستانی چوک با داستان خاطرات یک هرزه به روز است. منتظر نقد های خوب شما دوستان هستیم.
سلام انجمن داستانی چوک به روز است . نظر رنجه بفرمایید.[گل][نیشخند]
دوست عزیز من قبلان هم برات نظر گذاشتم ولی به وبلاگم سر نزدی من این وبلاگ را درست کردم به این سر بزن
سلام دوست عزیز!
زیبا و خواندنی.لذت بردم.
با یک داستان به روزم و منتظر نقد ارزنده تان.
شاد و سربلند!
با سلام
داستانک شما شروع و موضوع خوبی دارد . یعنی جا دارد که یه پایان بندی خوبی داشته باشد ولی مثل اینکه شما خواننده را بیخودی دنبال داستانک کشوندید . چون داستانک تنها حسن خوبی آن که یه داستانک را قوی جلوه می کند را از دست دادید اون هم پایان بندی داستانکتون است . به نظر پایان بندی داستانک شما خیلی ساده و _معذرت می خوام_ یه جور جک تعریف کردن باشد
من را به ختطر تندرویهایم ببخشید .چون من تنها کاری بود که از شما خونده بودم .
موفق باشید .
با دورود
معمول این است که نویسندگان را تشویق کنیم . اما من معمولا این کار را نمی کنم . در خصوص داستان شما در یک جمله می نویسم که بسیار تاسف بار بود . نه از لحاظ محتوا بلکه فرم داستانتان داستانکی نیست . دلایلم :
۱- داستانک غافلگیری دارد که در این داستان احساس نمی شود
۲ - داستانک به موضوعات حاشیه ای نمی پردازد که در اینجا شما پرداخته اید و انگار میخواهید جزئیات را هم تعریف کنید
۳ - داستانک پیام ندارد بلکه یک غافلگیری بزرگ دارد اینجا به جای غافلگیری فقط به محتوا و پیام و اندرز داستان توجه شده است . مثل داستان و راستان مطهری مرحوم
۴ - غلط املایی را جدی بگیرید . مخاطب گیر می دهد . حد اقل من
۵ - داستان شما را نمیتوان داستانک خواند چون بیشتر به خلاصه ی یک داستان بلند شبیه است .
با سلام انجمن داستانی چوک با داستان آدم های خاص روزهای خاص منتظر نقدهای خاص شماست.
سلام دوست عزیز!
با یک داستان به روزم و منتظر نقد و نظر ارزنده تان.
شاد و سربلند!
سلام دوست عزیز و نویسنده خوب
به احترام خالد حسینی با چند خطی به روزم...
روی داستانهام خوشحال میشم اسم و نظر شما رو داشته باشم
لطفا تا اون بالایی این سایز دماغ من و هم درست کن مرسی
دماغات هیچ اشکالی نداره.
اظهار نظر احمقانه گند زده به داستان برش دار
خوب بود به جای من در دیالوگ شاه از ما استفاده کن