تشریح

 

گفت: حاضری؟...

گفتم: ولش کن؛ گناه داره.

گفت: نترس دیوونه! دردش نمیاد که؛ مرده.

از اون روز که شکم مارمولک بیچاره رو پاره کرد که فقط ببینه توش چیه، سالها گذشته. الان اون جراح شده، من طراح.

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
شمیم چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ب.ظ http://shamim-26.blogsky.com

سهلامممممممم طراح
چه جالب کوتاه وبانمک .

فاطمه دوشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:25 ب.ظ http://dey.blogsky.com

جفتتونم پول در میارین مگه بده !؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد